۰۲ خرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۴۸۴۴۶
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۵ - ۲۱-۰۴-۱۴۰۱
کد ۸۴۸۴۴۶
انتشار: ۰۰:۱۵ - ۲۱-۰۴-۱۴۰۱

ببینید| قیام سُنباد: اتحاد ایرانیان علیه خلافت عباسی

ببینید| قیام سُنباد: اتحاد ایرانیان علیه خلافت عباسی
این نبرد زیاد هم طول نکشید. سپاه او متلاشی شد و شصت‌هزارشان کشته شدند. کشته‌شدگان دفن نشدند و تا دو قرن بعد از این نبرد هم استخوان‌هایشان در این منطقه دیده می‌شد.

کیفیت پایین:

کیفیت خوب:

عصر ایران؛ محسن ظهوری

  •  جَرجَنبان / حوالی ساوه / سال ۱۳۴ خورشیدی

سپاه سردار عباسیان به میدان جنگ آمده‌؛ با نفرات زیاد و مسلح به انواع رزم‌افزار. ایرانیان هم رودرروی آنان هستند؛ در جنگی که قرار است به زودی آغاز شود.

سردار عباسی، جَهوَر بن مِرار عِجلی رو به افرداش فریاد می‌زند شما با کسانی می‌جنگید که قصدشان برانداختن دین و گرفتن سرزمین‌تان است.

سُنباد، سالار سپاه ایرانیان هم نیروهایش را آماده رزم می‌کند. او این نبرد را برانداختن منافقان و اشغالگران می‌خواند و آزادی آداب و رسوم قدیم ایران.

ما حالا در اوج داستان هستیم؛ در زمان حکومت عباسیان، دوره‌ای مهم از تاریخ ایران. در سلسله‌ای قدرتمند از مسلمانان عرب که یک ایرانی بانی شکل‌گیری آن شد، و حالا قتل او مسبب این نبرد شده. پس داستان را با مرگ او آغاز کنیم که سرنخ ماجرای ما آن‌جاست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بیشتر ببینید:

بابک؛ داستان قیام و مرگ سرخ‌جامه (فیلم)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

او را به‌نام ابومسلم خراسانی می‌شناسیم. کسی که خودش را بر سکه‌ای که به نامش ضرب کرده‌اند، عبدالرحمن بن مسلم معرفی کرده. ردیابی نام حقیقی او در تاریخ سخت است. عده‌ای او را از نوادگان بزرگمهر وزیر ساسانی و محققانی هم نامش را بهزادان پسر وندادهرمزد دانسته‌اند. اما برخی هم نسب او را از تبار عباسیان گفته‌اند. هرچه هست، زادگاه او را در ایران می‌دانند؛ برخی مرو و عده‌ای اصفهان.

ابومسلم از خلفای اموی دل خوشی نداشت. دودمان آن‌ها نژادپرستی و بی‌رحمی را از حد گذرانده بودند. مردم غیرعرب و تازه مسلمان یا همان موالی را آدم حساب نمی‌کردند و بیداد والیان آن‌ها و کشتار مردم در نقاط مختلف، بسیاری را به مخالفت واداشته بود.

خراسان یکی از مراکز مهم این مخالفت‌ها بود که عباسیان برای برانداختن سلسله بنی‌امیه در آن جمع شدند. وقتی ابومسلم به جمع‌شان پیوست، جنبشی به‌نام سیاه‌جامگان شکل گرفت که سلسله اموی را به پایان رساند. اما کار به عباسیان سپرده شد؛ به سفاح نخستین خلیفه این دودمان.

با روی کار آمدن خلافت عباسی، ابومسلم خراسانی قدرتی بی‌چون و چرا در ایران بود و از خراسان تا همدان و فارس از او فرمان می‌گرفتند. همین موضوع هم منصور خلیفه دوم عباسی را ترساند، پس دستور قتلش را داد که اجرا شد؛ در بهمن‌ماه ۱۳۳ خورشیدی.

مرگ ابومسلم، خبری تکان‌دهنده برای ایرانیان بود. او یاران و طرفدران بسیاری داشت که نمی‌توانستند قتلش را بی‌جواب بگذارند پس شورش‌ها یکی یکی آغاز شد. سُنباد اولین آن‌هاست.

با اینکه نام او را سَنباد و سِنباد هم تلفظ کرده‌اند، اما غلامحسین صدیقی در کتاب جنبش‌های دینی ایرانی تلفظ درستش را سُنباد می‌داند؛ کسی که خلفای عرب او را سُنباد مجوسی نامیده‌اند. همین صفت مجوس هم باعث شده تا برخی، دین سُنباد را زرتشتی بدانند، در حالی که عرب‌ها به تمام ادیان فلات ایران، مانوی و مزدکی و زرتشتی و غیره مجوس می‌‌‌گفتند. برای همین نمی‌توان به طور دقیق فهمید که سُنباد چه دین و مذهبی داشته. هرچه که بوده، می‌دانست باید همه مخالفان حکومت عرب‌ها را دور هم جمع کند. پس هرکس را به هر آیینی جز مذهب خلفای عباسی، به قیام دعوت کرد؛ از پیروان ادیان قدیم تا شیعیانی که رافضی خوانده می‌شدند. پس اعلام کرد که بین آن‌ها فاصله‌ای نیست و باید برای از بین بردن دشمن با هم متحد شوند.

سُنباد دوست و همراه ابومسلم خراسانی بود. گفته‌اند آغاز این دوستی به زمانی برمی‌گشت که ابومسلم برای آغاز قیام علیه امویان به سمت خراسان می‌آید و در نیشابور مهمان خانه سُنباد می‌شود. بعدها وقتی اختلاف سُنباد با عرب‌ها در نیشابور زیاد شد و بین آن‌ها جنگی در گرفت، ابومسلم دو هزار سپاهی در اختیارش گذاشت تا پیروز میدان شود. زمانی که با فریب منصور خلیفه عباسی، ابومسلم بی خبر از نقشه قتل راهی دربار خلافت می‌شد، سُنباد را وکیل و نایب خود بر خزائن و اموالش قرار داده بود. همین هم باعث شد تا فتح ری در دستور کارش  قرار بگیرد که گنج ابومسلم آن‌جا بود.

سُنباد اهل نیشابور بود، زاده روستایی به‌نام آهن یا اَهرَوانه. او دو ماه بعد از قتل ابومسلم، یعنی بهار سال ۱۳۴ خورشیدی بود که قیام خود را آغاز کرد. گفته‌اند ابتدا نیشابور را فتح کرد و سپس به سمت قومِس رفت که شهری کهن در استان سمنان امروز بوده. با فتح این شهر،‌ اِسپَهبَد نامیده شد که عنوانی نظامی برای فرماند‌هان لشکر در دوره ساسانی بود.

سُنباد پس از این پیروزی راهی ری و قزوین شد و توانست ابوعُبَیده حنفی والی منصوب خلیفه در ری را کشته و این شهر را به تصرف درآورد. در این شهر به اموال و خزائن ابومسلم دست یافت و توانست تعداد نفرات سپاهش را گسترش دهد. او اعلام کرد که ابومسلم خراسانی نمرده و زمانی که می‌خواستند او را بکشند، نام خدا را بر زبان آورد و کبوتری شد و پرید. سُنباد می‌گفت ابومسلم حالا در حصاری است و منتظر، تا زمان ظهور مزدک و حضرت مهدی دوباره برگردد.

نظام‌الملک در سیاستنامه نوشته که چون مزدکیان و شیعیان نام پیشوای خود را در سخنان او شنیدند، برای کمک به سمت او آمدند و عده سپاهیانش بیشتر شد.

سُنباد، بخشی از اموال ابومسلم را هم نزد اسپهبد خورشید حاکم طبرستان فرستاد و از او کمک خواست که جواب هم گرفت؛ مردمی از طبرستان و جبال البرز به او پیوستند.

دامنه قیام سُنباد به سرعت گسترش یافت و گفته‌اند تعداد نفرات سپاهش به نود تا صد هزار هم رسید. برای همین پس از فتح ری، لشکریانی از دو سو به او حمله بردند تا متوقفش کنند؛ از قومِس در غرب و دَستَبی در جنوب غرب. اما هیچ‌کدام نتوانستند حریف سپاه سُنباد شوند.

حالا وقت آن بود که به سمت هدف نهایی‌اش برود؛ برای سقوط دربار خلافت عباسیان.

درعراق، منصور خلیفه عباسی که هراسان شده بود، به جَهوَر بن مِرار عِجلی سردار عرب دستور جنگ با سنباد داد. او هم سپاهی جمع کرد و به سمت ری رفت. سُنباد برای رویارویی با این لشکر، سپاه خود را به سوی غرب راند که در جَرجَنبان حوالی ساوه به هم رسیدند. در ۱۳۴ خورشیدی و احتمالا اواخر بهار این سال.

دو سپاه رودرروی هم قرار گرفتند و سُنباد برای آن‌که توان حمله و تیراندازی را از سپاه جَهوَر بگیرد، زنان مسلمان اسیری را که نزد خود داشت، بی‌حجاب بر شترها نشاند و جلوی سپاه خود گذاشت. زنان با دیدن سپاه جَهوَر ناگهان فریاد وااسلاما و وامحمدا سردادند و شیون و ناله کردند که اسلام از دست رفت. شترها از این صداها رمیدند و به عقب برگشتند. سپاه سُنباد از هم گسست و جَهوَر هم فرصت را برای حمله مناسب دید.

گفته‌اند این نبرد زیاد هم طول نکشید. سپاه سُنباد متلاشی شد و به گفته ابن‌اثیر شصت‌هزارشان کشته شدند. ابن‌اسفندیار در تاریخ طبرستان نوشته که کشته‌شدگان سپاه سُنباد دفن نشدند و تا دو قرن بعد از این نبرد هم استخوان‌هایشان در این منطقه دیده می‌شد.

برخی مرگ سُنباد را در همین نبرد دانسته‌اند. اما مورخانی هم گفته‌اند او توانست به همراه باقیمانده سپاه خود فرار کند.

بلعمی می‌گوید او از ری راهی گرگان شد که اسپهبد هرمز بن فرخان او را کشت. اما به گفته طبری قتل او بین طبرستان و قومِس انجام شده.

ابن‌اسفندیار چیز دیگری می‌گوید. او در تاریخ طبرستان نوشته که سُنباد به سمت طبرستان رفت که قبلا با اِسپَهبَد خورشید فرمانروای دودمان دابویگان طبرستان هم‌پیمان شده بود. اِسپَهبَد خورشید هم پسرعموی خود طوس را برای استقبالش راهی کرد.

می‌گویند طوس با دیدن سُنباد از اسب پایین آمد و سلام داد اما سُنباد روی اسب فقط سری تکان داده که بی‌حرمتی بزرگی بود. طوس علت این بی‌احترامی را پرسیده که نوشته‌اند جواب درشتی از سُنباد شنیده. همین هم باعث مرگ اِسپَهبَد سُنباد می‌شود؛ طوس در میانه راه ناگهان گردن او را می‌زند و خزاین و اموالش را ضبط و به درگاه اِسپَهبَد خورشید می‌فرستد.

گفته‌اند فرمانروای دودمان دابویگان از این اتفاق عصبانی شد و طوس را نفرین کرد، اما برای آن‌که سپاه خلیفه به طبرستان نرسد، سر سُنباد را با هدایایی نزد منصور فرستاد. خلیفه، تمام خزائن و اموال ابومسلم را خواست ولی اِسپَهبَد خورشید آن‌ها را نزد خود نگه داشت.

از آن طرف جَهوَر هم غنائم سُنباد را برای خود و سپاهیانش نگه داشته و خلیفه را عصبانی کرده بود.

برای منصور از میان برداشتن جَهوَر کاری ساده بود و انجام داد، اما برای تصرف طبرستان و گرفتن گنج ابومسلم از اِسپَهبَد خورشید، نیاز به نقشه‌ای دقیق داشت. او نهایتا با فریب اِسپَهبَد به دوستی و کمک، نیروهای خود را وارد طبرستان کرده قلعه او را تسخیر کرد.

قیام سُنباد از لحظه آغاز تا مرگ رهبر آن، هفتاد روز طول کشید، اما عواقب زیادی در پی داشت. در زمان عباسیان شورش‌ها و قیام‌های زیادی رخ داد که رهبران آن‌ها خود را ادامه‌دهنده راه ابومسلم یا سُنباد می‌دانستند. اتحاد میان ادیان قدیم ایران با شیعیان برای از میان برداشتن خلافت عباسی، تا سال‌ها بعد محکم‌تر از قبل شد و نهایتا نخستین حکومت‌های ایرانی دوباره از شرق مجال بروز یافتند؛ طاهریان، صفاریان و سامانیان که توانستند آئین‌ها و زبان کهن ایرانیان را زنده کنند.

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۳۴
غیر قابل انتشار: ۰
فرزاد
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
5
12
سلام، شما در متن نوشتید که سنباد برای اینکه شیعیان را با خود همراه کند نام امام زمان (عج) را برده است. همچنین این تاریخ 134 شمسی است. در صورتیکه امام زمان سال 256 شمسی بدنیا آمده است!!!!!!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
اندیشه مهدی موعود بسیار قدیمیه و تقریبا به به قرن‌های اولیه اسلام مربوط می‌شه. تا قبل از به دنیا اومدن حضرت مهدی، دسته‌های مختلف شیعیان اشخاص دیگه‌ای رو مهدی می‌دونستن چون منتظر اومدنش بودن
ادای احترام بازیکنان پرسپولیس به شهدای خدمت (+عکس) یکی از خاص ترین آثار مهندسی نظامی جهان در نمایی متفاوت! (عکس) چین محدودیت‌ هایی علیه ۱۲ شرکت نظامی آمریکا اعمال کرد پرسپولیس به دنبال تسویه حساب با خاطره تلخ اهواز در مصاف با استقلال خوزستان وحدت هنانوف با پرسپولیس وداع می‌کند؛ در جستجوی فرصتی برای بازی ثابت برگزاری اختتامیه ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری مقام معظم رهبری در دیدار امیر قطر: از دست دادن رئیس جمهور جامع‌الاطراف سخت است اما حرکت کشور هیچ تغییر نمی‌کند حضور لاوروف در سفارت ایران در مسکو پیکر آیت‌الله شهید آل هاشم به تبریز رسید؛ تشییع پنج‌شنبه از میدان شهدا آمار گردشگران جهان در سال 2024 اعلام شد آذربایجان شرقی فردا پنجشنبه تعطیل است درگذشت ریچارد فورونجی بازیگر «سرپیکو» / مافیایی که در هالیوود فرود آمد آرسن ونگر با قانون جدید آفساید به دنبال انقلابی در فوتبال بکام: باورم نمی‌شود مسی دلارهای نفتی عربستان را رد کرد و به ما پیوست وزیر خارجه امارات در تهران: ادای احترام به "رئیسی" و همراهان شهیدش
وبگردی
#videojsscript